پل گوگن، هنرمند پست امپرسیونیست فرانسوی، شخصیت مهمی در جنبش هنر نمادگرایی در اوایل دهه 1900 بود. استفاده او از رنگهای تند، تناسب اغراقآمیز بدن و تضادهای شدید در نقاشیهایش او را از هم عصرانش متمایز کرد و به هموار کردن راه برای جنبش هنری بدوی او به طرز شگفتانگیزی کمک کرد. پل گوگن اغلب به دنبال محیطهای عجیب و غریب بود و زمانی را صرف زندگی و نقاشی در تاهیتی میکرد. پل گوگن به عنوان نقاش، مجسمهساز، چاپگر، سرامیست و نویسنده، شخصیت مهمی در جنبش نمادگرایی در قرن 19 بود. بیان معنای ذاتی سوژهها در نقاشیهایش تحت تأثیر سبک کلوزونیستی، راه را برای بدوی گرایی و بازگشت به شبانی هموار کرد. تا انتهای این مقاله با کاریز همراه باشید تا هر آن چه که باید درباره زندگینامه و آثار معروف پل گوگن بدانید به شما بگوییم.
زندگینامه و بیوگرافی پل گوگن
پل گوگن و خواهر بزرگترش ماری در پاریس به دنیا آمدند و از پدر و مادری باسواد در طبقه متوسط رو به بالا اهل فرانسه و پرو بودند. زندگی اولیه گوگن با فعالیت سیاسی لیبرال خانوادهاش و پیوندهای خونی آنها در دنیای قدیم و جدید شکل گرفت. پدرش کلوویس گوگن روزنامهنگار بود. مادربزرگ مادری او، فلورا تریستان (Flora Tristán y Moscoso)، یک کرئول پرو و یک سوسیالیست مشهور فعال در فرانسه بود.
در سال 1849 والدین گوگن به همراه دو فرزند خردسال خود از ترس عواقب لوئی-ناپلئون (امپراتور بعدی ناپلئون سوم) که از طرف مقاله کلوویس به عنوان نامزد ریاست جمهوری مورد حمایت قرار نگرفت، از فرانسه به پرو گریختند. کلوویس گوگن در حین این سفر درگذشت.
در اواخر دهه 1860 پل گوگن با تفنگداران دریایی تجاری به عنوان یک دریانورد نظامی درجه سه به سراسر جهان سفر کرد. او نقاشی و ساخت یک مجموعه هنری را از زمانی که در سال 1872 به عنوان دلال سهام در پاریس اقامت گزید، شروع کرد. با به ارث بردن وجوه امانی از پدربزرگ و مادربزرگش و کسب درآمد خوب در حرفه جدید، زندگی خوبی داشت و با یک زن دانمارکی از طبقه متوسط به نام مته ازدواج کرد و در سال 1873 دارای پنج فرزند با او بود.
پل گوگن پس از یادگیری نقاشی و مدلسازی به تنهایی، با هنرمندان حرفهای به مطالعه میپرداخت. از نظر فکری به طور بیقرار و مستقل او اطلاعاتی را از منابع بیشمار جستوجو و جذب کرد و آنها را در زیباییشناسی خود ترکیب کرد.
آخرین حرکت گوگن به جزایر اقیانوس آرام، با بازگشتهای پراکنده به پاریس، در سال 1891 با انتقال او به تاهیتی به عنوان رئیس یک مأموریت هنری با بودجه دولتی اتفاق افتاد. بیماری های مختلف گوگن را به طور فزایندهای در سالهای آخر زندگی بیحرکت کرد. او در سال 1903 درگذشت و در آتوونا (جزایر مارکزاس) آرام گرفت.
جایگاه پل گوگن در دنیای هنر
پل گوگن یکی از شخصیتهای رنگارنگ دنیای هنر بود. او از خود به عنوان یک وحشی یاد کرد و ادعا کرد که خون اینکاها را دارد. این شخصیت برای او تجلی مدرن «انسان طبیعی» بود که توسط بت او، فیلسوف و نویسنده ژان ژاک روسو (1712-1778) ساخته شد. نپذیرفتن غرب صنعتی توسط گوگن باعث شد که او هنرهای دستساز و صنایعدستی را به عنوان تلاشهای خلاقانهای معادل سایر اشکال هنری که به طور معمول پذیرفته شده اند، بپذیرد. او در نقش خود بهعنوان هنرمند و صنعتگر ایدهآل، مجموعهای از آثار اصیل و غنی را در رسانههای مختلف تولید کرد و مرزهای سنتی بین هنر عالی و دکوراسیون را از بین برد.
پل گوگن نقاشی را در اوقات فراغت خود شروع کرد اما به سرعت در مورد سرگرمی خود جدی شد. یکی از آثار او در “سالن 1876″، یک نمایش هنری مهم در پاریس پذیرفته شد. گوگن در همین زمان با هنرمندی به نام کامیل پیسارو آشنا شد و آثار او مورد توجه امپرسیونیستها قرار گرفت. امپرسیونیستها گروهی از هنرمندان انقلابی بودند که روشها و موضوعات سنتی را به چالش میکشیدند و تا حد زیادی توسط نهاد هنری فرانسه طرد شده بودند. گوگن برای نمایش در چهارمین نمایشگاه گروه در سال 1879 دعوت شد و آثار او در میان آثار پیسارو، ادگار دگا، کلود مونه و دیگر بزرگان هنری ظاهر شد.
آثار معروف پل گوگن
در سال 1883، پل گوگن کار به عنوان دلال سهام را متوقف کرد تا بتواند به طور کامل خود را وقف هنر کند. او همچنین به زودی راه خود را از همسر و فرزندانش جدا کرد و در نهایت به بریتانی فرانسه رفت. در سال 1888، گوگن یکی از معروفترین نقاشیهای خود به نام “دیدگاه موعظه” را خلق کرد. این اثر با رنگ جسورانه داستان کتاب مقدس یعقوب در حال کشتی گرفتن با فرشته را نشان میدهد. سال بعد، گوگن “مسیح زرد” را نقاشی کرد که تصویری چشمگیر از مصلوب شدن عیسی بود.
او با وینسنت ون گوگ همکار و دوست بود. در سال 1888، گوگن و ون گوگ چندین هفته را با هم در خانه ون گوگ در آرل گذراندند، اما پس از این که ون گوگ در جریان مشاجره، تیغی را بر سر گوگن کشید، زمان با هم بودن آن ها به پایان رسید. در همان سال، گوگن تابلوی رنگ روغن معروف «دیدگاه بعد از خطبه» را تولید کرد.
در سال 1891، گوگن به دنبال فرار از ساختارهای جامعه اروپایی بود و او فکر کرد که تاهیتی ممکن است نوعی آزادی شخصی و خلاق را به او ارائه دهد. پس از نقلمکان به تاهیتی، گوگن از این که متوجه شد که مقامات استعماری فرانسه بخش زیادی از جزیره را غربی کرده اند، ناامید شد، بنابراین او تصمیم گرفت در میان مردم بومی ساکن شود و از اروپاییان ساکن پایتخت دور شود.
در همین زمان، گوگن از فرهنگ بومی و همچنین فرهنگ خود وام گرفت تا آثار جدید و بدیع خلق کند. او در «لا اورانا ماریا» شخصیتهای مسیحی مریم باکره و عیسی را به یک مادر و فرزند تاهیتی تبدیل کرد. گوگن در این دوران آثار بسیاری دیگر ساخت، از جمله مجسمه حکاکی شده ای به نام «اویری» کلمهای که از کلمه تاهیتی به معنای «وحشی» نشات گرفته است، اگرچه، به گفته گوگن، پیکره زن مجسمه شده در واقع تصویری از یک الهه بود.