موزه دراکولاها در فرانسه یکی از مکانهای جذاب و پرهیجانی است که بازدید از آن میتواند برای هر توریستی در تور فرانسه، جذاب باشد. این موزه در حاشیه پاریس و به دور از هیاهوی روزمره خیابان های شهر قرار دارد. دیوارهای این موزه با عکسهای عجیب و غریب، گربههای مومیایی شده، کیتهای قاتلین خونآشام و معابد پوشیده شده است. این موزه ادای احترام به دنیای فولکلور است. ادای احترام از زمانی که خونآشامها از کشورهای شرقی اروپا بیرون آمدند و دندان های خود را در قلب (و نه گردن) فرانسوی ها فرو بردند.
اگر به دنبال یک تفریح هیجانانگیز در تور پاریس هستید و به دنیای خونآشامها علاقهمندید، تا پایان این مقاله با کاریز همراه باشید تا هر انچه که باید درباره موزه دراکولاها در فرانسه بدانید به شما بگوییم.
موزه خونآشام ها در قلب پاریس
Le Musée des Vampires یا همان موزه دراکولاها در فرانسه، در نزدیکی Porte des Lilas در شرق پاریس قرار دارد. این موزه توسط متعصب ترین متخصص خونآشام جهان، ژاک سیرجنت اداره میشود. فضای داخلی موزه خونآشامها، شاملشامها هزارتوی مه آلود از همه چیزهای افسانهای و خارقالعاده است.
تور بازدید از این موزه، توسط Jacques Sirgent هدایت میشود. او شما را به تاریخ خونآشامها میبرد و در عین حال سعی میکند تصویری متفاوت از خونآشامهایی که امروز میشناسیم ترسیم کند.
موز دراکولاها در فرانسه، پر از لوازم خونآشامی است که او به صورت آنلاین یا در یکی از بازارهای پاریس خریداری کرده است. در کنار گشت و گذار در آثار باستانی این موزه، فرصتی برای نشستن و گفتگو با سرجنت در مورد منشاء خونآشامها و جایگاه آنها در روان انسان نیز خواهید داشت.
موزه خونآشامها یک مرکز خصوصی است و همیشه باز نیست. بهترین راه برای دسترسی به این موزه، گرفتن بلیط به صورت آنلاین است.
خاستگاه خونآشام ها در اروپا
در اوایل قرن هجدهم، اعتقاد به خونآشامها در اروپای شرقی به طرز چشمگیری افزایش یافت. علت اصلی این افزایش هنوز ناشناخته است. تنها چیزی که میدانیم این است که یک حالت هیستری تودهای روان اروپاییها را فرا گرفته است.
با شروع قرن هجدهم، مشاهده خونآشامها به طور تصاعدی افزایش یافت. مقامات دولتی این وظیفه را بر عهده گرفتند که تشنگی مردم برای خون را با اجرای اعدام در ملاء عام مظنونان به خونخواری کنترل کنند.
در حالی که اکثریت این پارانویا در اروپای شرقی متمرکز بود، دیوانگی خونآشامها همچنان به سایر کشورهای اروپایی سرایت کرد. فرانسه نیز قربانی این موضوع شد.
زمانی که خونآشام ها به فرانسه آمدند
در اواسط قرن هجدهم، داستانهای خونآشام در فرانسه به جریان اصلی تبدیل شده و بخش اعظم وحشت توسط الهیات ایجاد شده بود. بسیاری از کاتولیکها بر این باور بودند که خونآشامها محصول شیاطین هستند و میتوانند اراده زندهها و مردگان را کنترل کنند.
در سال 1751، Dom Augustine Calmet، محقق و الهیات فرانسوی، یافتههای خود را در مورد خونآشامها منتشر کرد. کتاب او با عنوان Traité sur les apparitions des esprits et sur les vampires یا Treatise on the Apparitions of Spirits and on Vampires به بررسی رفتار خونآشامها پرداخت و وجود چنین موجوداتی را بررسی کرد.
Dom Augustine Calmet تحقیقات گسترده ای در مورد اسطوره های باستانی و حوادث فعلی انجام داد. یافتههای این محقق در نهایت او را به این باور رساند که خونآشامها واقعاً وجود دارند و ادعا کرد که «به سختی میتوان اعتقادی را که در آن کشورها وجود دارد، رد کرد». با این حال، آنها هنوز هم در فرانسه پذیرفته نشده بودند. در ادامه به برخی از افسانههایی که در موزه دراکولاها در فرانسه با آن مواجه خواهید شد، پرداخته شده است:
1.افسانه ژیل دی رایس
ژیل دی رایس یک شوالیه فرانسوی بود که بعدها به افسانه اولین خونآشام فرانسوی تبدیل شد. سالهای عذاب او در قرن پانزدهم اتفاق افتاد و تنها پس از آن، زمانی که داستان خونآشامها به اوج خود رسید، لقب «خونآشام» به او داده شد.
ژیل دی رایس در کنار ژان آو آرک جنگید و یک حرفه نظامی برجسته را رهبری کرد. تنها پس از خاموش شدن فریادهای جنگ بود که رایس سقوط خود را به عنوان خونآشام آغاز کرد.
2.افسانه موریو
موریو یک نجیبزاده فرانسوی بود که در جریان انقلاب فرانسه جنگید. افسانه میگوید که عطش او برای خوردن خون در سالهای پر فراز و نشیب جنگ برطرف شد، اما وقتی دیگر خونی برای ریختن وجود نداشت، موریو مجبور شد به دنبال ابزار دیگری باشد.
او را مردی قد بلند با چهرهای شیطانی توصیف کردند. موریو برای اینکه با طبقه کارگر ارتباط برقرار کند، برای افراد نامه میفرستاد و پس از ملاقات، سر آنها را می برید.
کمی بعد، او توسط یکی از افراد طبقه پایین ترور شد و به خاک سپرده شد. هنوز چند روز از وقوع اولین فاجعه در فرانسه نگذشته بود. در محله ای که موریو دفن شده بود، پسران جوان شروع به مردن کردند. هیچ اثری از قاتل و اسلحه به جز دو اثر دندان مانند در کنار گردن وجود نداشت.
این امر به مدت 72 سال ادامه یافت تا اینکه نوه ماریو تصمیم به تحقیق گرفت. او تابوت پدربزرگش را پیدا کرد و از یافتن آن در شرایط عالی شگفت زده شد. با باز کردن آن، پدربزرگش را دید که هیچ نشانی از مردن روی صورتش نداشت.
سخن پایانی
موزه دراکولاها در فرانسه یک موزه خصوصی کوچک است که به خون آشامها و مطالعه جایگاه آنها در فرهنگ عامه و فرهنگ مدرن اختصاص دارد. بازدید از این موزه برای غیر فرانسوی زبانها میتواند کمی پیچیده باشد، اما اگر طرفدار خونآشامها، اسطورهشناسی و چیزهای عجیب و غریب هستید، کاملاً قابل انجام است و ارزش تلاش را دارد.