جشن معراج Festa della ascensione
درجشن معراج كه به زبان محلي جشن سِنسا گفته میشود، ونیزیھا ھر ساله در این روز، تسلط خود را بر دریا جشن میگیرند، این مراسم به سال۱۱۷۷ برمیگردد كه پاپ یا ھمان اسقف اعظم به دوك وقت ونیز یك حلقه داد حلقهاي متبرك كه بصورت نمادین ازدواج بین ونیز و دریا را نشان میدھد ، دراین مراسم ھمه به مدخل تالاب رفته و بعنوان بخشي از جشن معراج حلقه فوق را در دریا میاندازند.
دریا بانو كه تحت سلطه و كنترل شوھرش، شھر ونیز بوده ھیچگونه اختیاري براي بله یا خیر گفتن نداشته و براي ھمیشه مطیع بيچون چراي ھمسرش میماند، گروهھاي مختلف برگزاركننده این جشن سوار بر قایقھاي تزیین شده از جلوي كالج مدرن نیروي دریایي عبوركرده و از سمت مصب سان ماركو به مقصد جزیره لیدو پیش میروند.
در این جشن شھردار ونیز بجاي دوك ، حضور یافته و سلام نظامي سربازان نیروي دریایي ایتالیا سمبل برتري دریایي باستاني ونیز میباشد.
طاعون و قرنطینه Peste & Quarantena
پیوند ونیز با دریا بدون تردید پر منفعت میبود اما تمام كشتیھایي كه با خود تجملات خارجي از مشرق زمین میآوردند ، حامل موشھاي بسیار و بیماريھاي مختلف ھمچون طاعون ھم بودند.
ونیز اولین شھر اروپایي بود كه دچار طاعون شد كه حتا بعد از آن ھم۷۰بار دیگر در آن شیوع پیدا كرد.
قربانیان از ورمھاي دردناك و خونریزي رنج میبردند و بدنشان پیش از مرگ شروع به تجزیه میكرد ، ونیزيھا راه حلي ریشهاي برایش ارائه دادند لذا از سال ۱٤٦۸به بعد تمام كشتیھایي كه به ونیز ميآمدند مجبور بودند كنار مدخل تالاب متوقف شوند و پیش از ورود به شھر چھل روز در اینجا انتظار بكشند.
كلمه قرنطینه به معني٤۰ از ھمین اقدام ونیزیھا گرفته شده كه بازرگانان را مجبور میكردند٤۰ روز در این جزیره بمانند و ھر كس علامت طاعون را داشت به جزیره دیگري در تالاب برده میشد تا شفا پیدا كند و یا به احتمال زیاد بمیرد.
كالاھاي وارداتي را ھم از كشتي تخلیه نموده و به یك انبار وسیع به وسط جزیره ميبردند و با سركه آبجوش و گیاھان دودزا ضدعفوني میكردند.
این سختگیري در نظافت فقط شامل بار كشتي نمیبود و بعضي اوقات پیش از صدور مجوز ورود به پرسنل كشتي و كالاھا، قطعات كشتي را جھت ضدعفوني كاملا جدا میكردند. این روش اگرچه راه نجات قطعي نبوده چنانچه بارھا و بارھا از شر این بیماري در امان نبوده اما چارهاي شد تا ونیز به حیات خود تاحال ادامه دھد.
به طور كلي میتوان گفت تجارت ونیز عاملي براي بقایش بود و با اینكه موفق شد در مقابل طاعون مقاومت كند اما نتوانست روند حوادث تاریخ را كنترل كند.
تا قرن ۱۷رقابت تازهاي بین بازرگانان انگلیسي ، ھلندي و اسپانیایي شكل گرفت و دزديھاي دریایي و جنگ با تركھاي عثماني بخش اعظمي از درآمد تجاري ونیز را كاھش داد ، اما در ھمان اثناء یك چیز براي عرضه داشت ، ثروت ونیز ھزینهي بزرگترین معماران ، نقاشان و موسیقيدانان را تامین میكرد و بازدید از این مكان براي ابر ثروتمندان به عنوان بخشي از گشت اروپا ضرورت یافت و براي اشراف جوان حكم جشن فارغالتحصیلي را داشت و بعنوان جنبه غیراخلاقي اروپا گردي به حساب آمد.
ھر ساله میلیونھا گردشگر به اروپا میآیند واین امر براي ونیز موضوع جدیدي نیست و از قرن ۱۸بعنوان یك مقصد توریستي مھم بوده و میتوان گفت پایتخت شھواني اروپا محسوب میشده شاید باورش سخت باشد اما ونیز به مركز قمار و تفریحات ناسالم تبدیل شد ، كافه قدیمي و معروف فلوریان واقع در میدان سان مارو بعنوان روسپي خانه ، پاتوق عیاشھا از لندن ، استانبول و آمریكا شد.
جاكومو كازانوا نویسنده روشنفكر و موسیقيدان ایتالیایي درعین حال قماربازي حرفھاي كه در عیاشي دركابارههاي معروف این شھر زبانزد بوده كه در سال۱۷٥٥ زندگیش كه غرق در خوشگذراني شده بود برایش دردسر ساز شده و بدون ھیچ دلیلي باز داشت و در اتاقي مرتفع در داخل قصر دوكھا زنداني شد.
طناب از ابزارھاي اعمال شكنجه در دادگاهھاي تفتیش عقاید ونیز بود ، دستھاي زنداني را از پشت با طناب ميبستند وطناب را به بالا میكشیدند و به سرعت رھایش ميكردند این كار را چندین بار تكرار میشد شكنجهاي دردناك كه منجر به در رفتن شانهھاي زنداني میشد ، صداي داد و ھوار به زندانھاي دیگر و به بیرون ھم میرسید.
كازانوا در یك سلول كثیف زیر شیرواني حبس شده بود ولي بعد از پانزده ماه شجاعانه اقدام به فرار كرد ، به همراه ھم سلولياش سقف را سوراخ كرده به پشت بام رفت و از طریق یك پنجره به داخل قصر رسیده و دزدكي از ھزار توي قصر عبور كرده و با وقاحت تمام از دروازه اصلي خارج شد ، این دو نفر تنھا زندانيھایي بودند كه در آن زمان موفق شدند از قصر فرار كنند.
ونیز تا قرن۱۸ مكاني براي تفریحات غیراخلاقي مواد مخدر كازینو قمار بود كه ژستی با نام آزادي عمل و اندیشه محسوب میشد در مقابل از روش حكومتي پلیسي برخوردار بود كه شھروندان با چھرهھاي سرشناس ھمچون كازانوا را به طور مرموز دستگیر وشكنجه میكرد ، و این امر تضادي محسوس و دیوانهوار را تداعي میكند ، علاوه بر آن اجیر كردن جاسوسھاي زیاد در بین مردم و رواج تھمتھاي ناروا به آنان در بطن جامعه معمول شد و این باعث ایجاد تشویش در شھروندان میشد چون ھر لحظه ممكن بود به طور ناگھاني دستگیر و ناپدید شوند.
داستان كاخ دوكھایش ھم بي شباھت به دوگانگي عملكرد حكومتیش نبوده ، قصري بزرگ با اتاقھا و سالنھاي زیبا كه در لابلایش سلولھاي مخوف زندان وجود داشت.
واین حاكي از وجود مرزي شكننده بین قشر عوام جامعه و طبقه خواص است كه در دل ھم زندگي میكردند ، درطبقات پایین ، تالارھاي زیبا و طبقات بالا ،زندانھاي مخوف قصر كه پیروزي فضیلت بر رذیلت را نشان میدھد.
سرانجام دولت ونیز كه افزایش بدگمانيھایش تضعیفش میكرد خود را در محاصره ناپلئون دید و امپراتوري در حال ظھور در ۱۷۹۷آخرین دوك كه صد و بیستمین آن بود را تسلیم كرده و تحت سلطه فرانسويھا در آمد. شیر سان ماركو از روي ستون به زیر افكنده شد و براي ھمیشه استقلالش را از دست داد.
به روایت جناب مصنعی لیدر توانمند آژانس کاریز
معرفی تالاب ونیز ایتالیا پارت اول
معرفی تالاب ونیز ایتالیا پارت دوم