شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا پنجرهای جدید را به روی هنر فرانسه باز کرد. تعداد کمی از هنرمندان تأثیر ماندگاری مانند اوژن دلاکروا، آخرین نقاش گراند استایل داشتهاند. اوژن دلاکروا به نوعی، رهبر مکتب رمانتیک فرانسه و یکی از اولین استادان مدرن در این کشور به شمارمی. دلاکروا که توسط بودلر به عنوان «شاعر در نقاشی» توصیف شده بود، به شیوایی درباره هنر، ادبیات، موسیقی و طبیعت معروف بود. او به عنوان هنرمندی که تلاش میکرد تا تعامل بین نور و فرم را به تصویر بکشد و مجذوب جلوههای نوری و رنگهای قوی بود، سنت تصویری را تغییر داد و موضوعات کلاسیک و غیرمتعارف را به تصویر کشید. شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا و نوآوریهای او الهامبخش جنبش امپرسیونیستی بود و راه را برای سبکهای جدید نقاشی هموار کرد.
سزان، دگا و ون گوگ همگی از ساختههای دلاکروا کپی کردند و او را به عنوان یک پیشگام مورد احترام قرار دادند. استفاده جسورانه او از رنگدانه همچنان تا نیمه دوم قرن بیستم الهامبخش هنرمندانی مانند هانری ماتیس و ژرژ روو، جورجیو دو کیریکو و پابلو پیکاسو بود که مجموعه گرافیکی و تصویری آنها از او الهام گرفته شده بود. اگر میخواهید در تور فرانسه شرکت کنید بهتر است از قبل اطلاعاتی را در رابطه با فرهنگ و هنر این کشور داشته باشید. تا انتهای این مطلب با کاریز همراه باشید تا شما را با جنبهای از هنر فرانسه آشنا کنیم و هر آن چه که باید درباره شاهکارهای سنت شکنانه اوژن بدانید به شما بگوییم.
معرفی اوژن دولاکروا و هنر نقاشی بینظیر او
اوژن دلاکروا، نقاش رمانتیک فرانسوی، قدرت تحریک مخاطب را درک کرده و در آثارش به کار برد. در دهه 1820 در پاریس، او با جسارت رفتار واقعگرایانه رنگ و خط را که پیشگامان بزرگ نقاشی تاریخ قبل از او مانند پیر نارسیس گوئرین و تئودور ژریکو، به کار میگرفتند، کنار گذاشت. در عوض، این هنرمند جوان رنگهای زنده، ضربههای قلم موی خشمگین و هیاهوی سوژههای در حال پیچش را به عرصه نقاشی آورد. نهاد محافظهکار هنر شوکه شده بود، اما آوانگارد در حال رشد پاریس رویکرد سنت شکنانه او به ژانرهای نقاشی سنتی را اتفاق بینظیری میدانستند.
در طول کار حدوداً 40 ساله دلاکروا، که از اوایل دهه 1820 تا زمان مرگ او در سال 1863 طول کشید، این هنرمند به دنبال شهرت بود و جنجال برانگیخت. در نهایت، او سنت تصویری را از طریق حساسیت عمیق خود به نور، پالت درخشندهاش، برخورد غیرمتعارف و همچنین به طرز وحشیانهای با موضوعات کلاسیک و تاریخی تغییر داد. دلاکروا این نوآوریها را به خاطر تخیل پر جنب و جوش خو میداند. او در خاطرات خود نوشت: «منبع نبوغ به تنهایی تخیل است، پالایش حواس است که آنچه را دیگران نمیبینند، یا آنها را متفاوت میبینند».
آثار اکسپرسیونیستی دلاکروا راه را برای امپرسیونیسم هموار کرد و الهامبخش مجموعهای از نقاشان مدرن، از پل سزان و ادگار دگا تا ونسان ون گوگ و پابلو پیکاسو شد. در حال حاضر، تأثیر ماندگار دلاکروا در مارس گذشته در موزه لوور پاریس آغاز شد و در تاریخ 17 سپتامبر در موزه متروپولیتن نیویورک نیز افتتاح شد.. در ادامه، تأثیر نقاش پیشگام رمانتیک را با معرفی پنج تا از ماندگارترین آثار او بررسی خواهیم کرد.
معرفی 5 شاهکار سنت شکنانه اوژن دولاکروا
در ای بخش قصد داری شما را با شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا آشنا کنیم. 5 مورد از ماندگارترین این آثار عبارتند از:
1. دانته و ویرژیل در جهنم (1822)
یکی از شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا دانته و ویرژیل در جهنم است. در اوایل بیست سالگی، اوژن دولاکروا نزد نقاش مشهور فرانسوی گورین شاگردی کرده بود و با نقاش مشهور تاریخ ژریکو دوست بود. ژریکو این هنرمند جوان را برای ژست گرفتن جهت خلق شاهکار جنجالی خود در سال 1819 به نام «کلک مدوسا» در جریان آموزش دلاکروا در مورد موضوع بحثبرانگیز و خطرات سبکی به کار گرفت. در سال 1822، در سن 24 سالگی، اوژن دولاکروا آماده بود تا اظهارات خود را در قالب هنر بیان کند.
دلاکروا برای اولین نقاشی مهم خود که در سالن 1822 پاریس به نمایش گذاشته شد، تصمیم گرفت صحنهای دراماتیک از دوزخ را به تصویر بکشد، او اولین بخش از شعر حماسی قرن چهاردهمی دانته به نام کمدی الهی را به تصویر کشید. این هنرمند با شور و شوق خود را وارد پروژه کرده و 13 ساعت در روز را در استودیو سپری میکرد. همانطور که او کار میکرد، صحنهای پر زرق و برق و احساسی روی بوم نقاشی را فرا گرفت که کانتویی را نشان میدهد که در آن دانته و ویرژیل از رودخانه Styx به جهنم عبور میکنند. در مواجهه با خشونت کدر و مرگی که آنها را احاطه کرده است، ترس دانته قابل لمس است.
در واقع وقتی اوژن دولاکروا از این اثر رونمایی کرد، سروصدایی فراموش نشدنی به پا شد.او موضوعی غیرمتعارف را انتخاب کرده بود. در آن زمان، دوزخ موضوعی غیرمعمول در هنر فرانسه بود. علاوه بر این، او در تقابل با نقاشیهای سنتی تاریخ، دلهره قهرمان داستان را به جای شجاعت او برجسته کرد. این نقاشی نهتنها نام اوژن دولاکروا را بر سر زبانها انداخت (که متعاقباً توسط دولت خریداری شد)، بلکه سبک رمانتیک را نیز آغاز کرد که بر انسانیت بر قهرمانی و واقعیتهای خشونت بر پیروزی پاکسازی شده تأکید داشت.
2.مرگ سارداناپالوس (1827)
یکی دیگر از شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا نقاشی مرگ سارداناپالوس است. فقط پنج سال بعد، دلاکروا مضامین و انتخابهای سبکی را که در بارک دانته معرفی شد، با مرگ سارداناپالوس به ثمر رساند. دلاکروا با الهام از شعر تراژیک لرد بایرون، خودکشی فاجعهآمیز حاکم آشوری سارداناپالوس را به تصویر کشید. این هنرمند از فیلمنامه اصلی بایرون دور شد و صحنه را در دید خشونتآمیز خود قرار داد. در اینجا دلاکروا پادشاه را به عنوان حاکمی مأیوس، کینه توز و خودخواه به تصویر میکشد. سارداناپالوس که توسط دشمنان محاصره شده است، تصمیم میگیرد نهتنها جان خود را بگیرد، بلکه تمام داراییهای مجلل و منابع لذت خود را نیز بسوزاند. این ترکیب، پادشاه را در بالای تختی با جواهر بر روی یک آتشنشان میدهد، جایی که او گروهی از زنان، اسبها، سگها و دیگر گنجینههای زمینی را به سمت خودمی که تمام آنها آماده شعلهور شدن هستند.
وقتی دلاکروا این اثر را در سالن پاریس 1828 ارائه کرد، الهامبخش کینه توزی بیشتر از بارک دانته بود. این بار بینندگان با پالت نیرومند و ترکیب چرخان و غیرقانونی نقاشی اعتراض کردند: «آیا ما باید عنوان ترکیببندی را به این توده نامفهوم مردان، زنان، سگها، اسبها، کندهها، گلدانها، ابزارهای مختلف، ستونهای عظیم بدهیم. تختخواب بزرگ، تماماً پرتاب شده به پایین، بدون جلوههای سبک یا پرسپکتیو، و آویزان در هوا!
در این تصویر هیچ حسی از نظم کلاسیک وجود ندارد. درعوض، این هنرمند از طریق برخورد تئاتری با نور و آبشاری سیلآسا از بدنهای روبنسکی که به سختی از قوانین آناتومی پیروی میکنند، درام خلق کرد. برای لباسها و دکورهای عجیب و غریب، دلاکروا از طیف متنوعی از ارجاعات، از نسخههای خطی مغول گرفته تا کانیهای قرون وسطایی و نقاشیهای هندی الهام گرفت. این نقاشی آنقدر عظیم و جذاب است که نویسنده ویکتور هوگو آن را «فراتر از ذهنهای کوچک» معرفی کرد. این اثر بعداً به عنوان نقطه عطفی در عملکرد دلاکروا در نظر گرفته شد و او را به سمت سبک بالغ خود سوق داد.
3. آزادی رهبری مردم (1830)
آزادی رهبری مردم یکی دیگر از شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا به شمار میرود. در سال 1830، مردم پاریس شورش خونینی را علیه پادشاه ظالم فزاینده کشورشان، چارلز دهم، پادشاه بوربون آغاز کردند. در همان سال، دلاکروا رویکرد رمانتیک خود را در این رویداد مهم معاصر به کار گرفت. این نقاش تنها چند ماه پس از قیام ژوئیه به برادرش نوشت: «من یک موضوع مدرن را انتخاب کردهام، یک سنگر و اگرچه ممکن است برای کشورم نجنگیده باشم، حداقل باید برای او نقاشی میکردم».
بوم یادبودی که به دست آمد به طور گستردهای به عنوان اثر بزرگ دلاکروا در نظر گرفته میشود. در اینجا، هنرمند تمثیل کلاسیک را با نبرد واقعی وحشیانهای که در اطرافش موج میزد، ترکیب میکند، رویکردی ترکیبی که او سالها به کاوش در آن ادامه داد. در مرکز بوم، شخصیت لیبرتی به عنوان یک زن جوان نشان داده شده که سربازان را به نبرد هدایت میکند. بر خلاف بازنماییهای کلاسیک آزادی که الهه را جاودانه و دستنخورده نشان میدهد، دلاکروا او را در تب و تاب به تصویر میکشد، چهرهاش برافروخته شده و تلفات وحشتناک جنگ را میپذیرد. ین نقاشی بیشتر توسط ترکیب هرمی، که آزادی را در بالای هرم مرتفعی از اجساد در حال مرگ نشان میدهد، که همه با قلمزنی قوی رندر شدهاند، تأکید میشود.
4.زنان الجزیره در آپارتمانشان (1833–1834)
زنان الجزیره در آپارتمانشان نیز یکی دیگر از شاهکارهای سنت شکنانه اوژن دولاکروا به شمار میرود. دلاکروا به ندرت زادگاهش فرانسه را ترک کرد، اما در سال 1832، در سفری به مراکش به کاروان دولت فرانسه پیوست و در بازگشت در الجزایر توقف کرد. این سفر تأثیری ماندگار بر روی تمرین او گذاشت و الهامبخش نزدیک به 80 نقاشی ژانر پر جنب و جوش و صمیمی بود که ریشه در دوران او در خارج از کشور دارد.
زنان الجزیره در کاشانه خود، که بلافاصله پس از بازگشت هنرمند به فرانسه تکمیل شد، تأثیرگذارترین اثر دلاکروا از این مجموعه آثار است. بر اساس گردشی که او در محله زنان (یا حرمسرا) یک خانه مسلمانان در آن جا انجام داد، چهار زن را با لباسهای طرحدار گشاد که اطراف آن را فرشهای رنگارنگ و اشیاء درخشان احاطه کردهاند، به تصویر میکشد. بودلر از این صحنه بینظم به عنوان «شعر کوچکی از درونی پر از آرامش و سکوت» یاد کرد. هنگامی که این بوم در سالن 1834 به نمایش گذاشته شد، الهامبخش کپیهای زیادی بود. در اوایل دهه 1900، نقاشان مدرنیست مانند پیکاسو و هانری ماتیس نیز به همین ترتیب مجبور به ساختن نسخههای نقاشی خود از روی این اثر شدند.
5.شکار شیر(1861)
دلاکروا در طول زندگی حرفهای خود به طور فزایندهای به رابطه انسان با طبیعت توجه داشت. او این دل مشغولی را از طریق نمایش حیوانات وحشی مانند ببرها و شیرها که اغلب در حال نبرد با انسانها تا سرحد مرگ نشان داده میشود، کشف کرد. Lion Hunt که درست دو سال قبل از مرگ دلاکروا به پایان رسید، رفتار پر احساس هنرمند را از رابطه بین جانور و انسان در بهترین حالت خود نشان میدهد.
در این نقاشی، دو شیر و گروهی از مردان که لباس آفریقای شمالی به تن داشتند، در یک درگیری خشونتآمیز قرار دارند. در میان گرداب هیأت های کشتی، معلوم نیست کدام حزب دست برتر را دارد. این یک انتخاب عمدی توسط دلاکروا بود که معتقد بود «انسان متمدن با حیوانات و وحشتزا سهیم است. دیدگاه اوژن در Lion Hunt با آثار قبلی پیشینیان محترمی مانند پیتر پل روبنس که به طور معمول پیروزی انسان بر طبیعت را به تصویر میکشید، در تضاد بوده و نشاندهنده حساسیت کاملاً مدرن دلاکروا است.